به گزارش دیدار مدیا؛ در روزهای اخیر و همزمان با اوج گرفتن اعتراضات در شهرهای مختلف آمریکا و درگیری شدید دولت ترامپ به مشکلات داخلی، برخی از رسانهها و فعالان سیاسی اصلاح طلب مدعی شدند شرایط کنونی بهترین فرصت برای مذاکره و کسب امتیاز از آمریکا است. در این میان برجستهسازی مشکلات اقتصادی و سیاه نمایی از آینده سیاسی – اجتماعی کشور دو محور اصلی مطروحه در این ادعا است.
روزنامه شرق در همین زمینه گفتگویی را با محسن رنانی اقتصاددان اصلاح طلب ترتیب داده است. اهم اظهارات وی در این گفتگو از این قرار است:
• دهه گذشته که آغاز آن را سال ۱۳۸۸ و پایان آن را بهار ۱۴۰۰ فرض میکنیم، با دو زلزله آغاز شد و با دو زلزله هم پایان میپذیرد و تمام وقایعی که در فاصله این دو مرحله رخ داده است، از جنس زلزله نیستند، بلکه از پیامدها و پسلرزهها و نشانههای بحران و نمودهای آنها هستند.
• زلزلهای که این دهه با آن به اتمام خواهد رسید، یکی زلزله اجتماعی، اقتصادی و نهادی کرونا در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ است که بسیاری از ساختارهای نهادی و تاریخی کشور را تغییر میدهد
• این انتخابات سرآغاز سلسلهای از تغییرات خواهد بود.
• در حقیقت شکل و نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ و نتایج آن برآیند همه وقایع دهه گذشته و آغاز یک دوره تحولات بنیادین خواهد بود؛ یعنی ما در طول این دهه متحمل تغییراتی شدیم که آرام و تدریجی بود و با انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ پایان آن تغییرات و آغاز یکسری تغییرات ساختاری جدید را شاهد خواهیم بود. انتخابات ۱۴۰۰ منجر به ریلگذاری جدیدی در حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران خواهد شد؛ خواه انتخاباتی بسته و غیررقابتی و کمرونق باشد که منجر به پیروزی یکی از چهرههای محافظهکار بشود؛ خواه انتخاباتی نسبتا آزاد و دوقطبی و با رقابتی شدید بین کاندیداهای محافظهکاران و تحولخواهان باشد.
• اعتراضات آبانماه ۱۳۹۸ این پتانسیل را داشت که بهسرعت به یک فاجعه ملی و شورشهای مستمر دنبالهدار تبدیل شود و ایبسا برخورد تند و کنترل فوری حکومت نیز ناشی از این بود که نگران همین مسئله بودند. درهرحال اعتراضات سال ۹۸ ویژگیهایی داشت که میتوانست به فاجعه تبدیل شود.
• ترور حاجقاسم و پاسخ نظامی ایران اتفاقا این ظرفیت و پتانسیل را داشت که کشور را به وضعیت حاد ناشی از درگیری نظامی سوق دهد اما هر دو طرف خویشتنداری کرده و خردمندانه پاسخ دادند و از جنگ و برخورد نظامی جلوگیری شد؛ اگرچه امکان و پتانسیل آن وجود داشت. اما حتی اگر برخورد هم اتفاق میافتاد، یک برخورد محدود بود و بهعنوان یک زلزله سیاسی محسوب نمیشد؛ یعنی در ساختار تغییری ایجاد نمیشد.
• ما باید خیلی سریع و قبل از اینکه اقتصاد ملی دچار آسیب جدی شود و تحولات سیاسی غرب هم فرصت امتیازگیری بیشتر را از ما بستاند، وارد مذاکره شویم.
• اگر بخواهیم این مذاکرات را به بعد از انتخابات ۱۴۰۰ موکول کنیم، چون مشخص نیست در آن زمان اقتصاد جهانی در چه وضعیتی خواهد بود و مثلا نتیجه منازعات میان آمریکا و چین و دیگر مناسبات قدرت در عرصه بینالمللی به کجا کشیده خواهد شد و مشخص نیست نتیجه انتخابات آمریکا چه خواهد شد و مشخص نیست بحرانهای اقتصادی داخلی ایران در کجا سر باز کرده باشد؛ بنابراین موکولکردن این امر مهم و سریع به ۱۵ ماه دیگر پُرریسک است.
کانال تلگرامی فردای بهتر متعلق به مصطفی تاجزاده نیز به نقل از احمد نقیب زاده استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران آورده است:
• ترامپ متوجه اين نکته شده که به دلايل مختلف و به خصوص پس از اتفاقاتي که پيرامون قتل جورج فلويد در آمريکا رخ داد، با کاهش محبوبيت مواجه شده و به همين دليل به ايران و توافق با جمهوري اسلامي بهعنوان يک فتحالفتوح نگاه میکند.
• اين در حالی است که ما تغييراتی در رويکرد کشور در عرصه بينالمللی مشاهده نميکنيم.
• ما همواره بيش از آنکه بهدنبال فرصت باشيم فرصتسوزي کردهايم.
• بنده معتقدم اگر ارادهاي براي تغيير در روابط وجود داشته باشد شرايط کنوني فرصت مناسبي است.
• البته نبايد اين نکته را فراموش کرد که آزاد کردن زنداني آمريکايي پاسخ مثبتي به آمريکا بود. به همين دليل بهنظر ميرسد ابتکار عمل خاصي براي استفاده از فرصت ايجاد شده مشاهده نخواهد شد و نبايد هم چنين انتظاري داشت.
گفتنی است که اصلاحطلبان همزمان با شیوع بیماری کرونا تلاش می کردند با هشدار نسبت به اعتراضات اجتماعی و نافرمانی مدنی و بحرانی شدن شرایط اقتصادی کشور در دوران پسا کرونا، تصویری مبهم از آینده کشور را طرح کنند که در آن امکان به وجود آمدن چالش های امنیتی مورد تاکید قرار می گرفت، به نحوی که تلاش می شد بسترهای اعترضات اجتماعی را فعال و پالس اعترض در شرایط پسا کرونا را تقویت کنند. حال به نظر می رسد با ناامید شدن از ایجاد بحران امنیتی به واسطه شیوع بیماری کرونا، انتخابات 1400 جایگزین آن شده است.
تعمیم و مقایسه انتخابات 1400 با انتخابات 88 که می تواند متصور نافرمانی مدنی، اعتراض و اغتشاش باشد، سناریویی است که امکان تقویت آن در روزهای آینده دور از ذهن نیست. نکته قابل تامل تاکید اصلاح طلبان بر ضرورت « مذاکره فوری» با آمریکا است که در آن اعتراضات داخلی به عنوان فرصتی برای امتیاز گیری از این کشور قلمداد می شود و ج.ا.ا و حاکمیت به فرصت سوزی و عدم دیپلماسی فعال بر مبنای منافع ملی متهم می شود. با این حال تقویت «مطالبه گری اجتماعی» با محوریت «نافرمانی مدنی» را می تواند درون مایه و هدف مقایسه انتخاباتی پیش رو با انتخابات 88 دانست که با توجه به بسترهای اقتصادی جامعه و نارضایتی موجود از ناکارآمدی دولت می تواند تشدید کننده این سناریو شود.