به گزارش دیدار مدیا؛ پس از آنکه در زمستان سال گذشته گمانهزنیهایی درباره کنار رفتن علی شمخانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی مطرح شد، حالا خبرگزاری فارس نوشته است: «در پیگیریهای به عمل آورده شده، برخی محافل نزدیک به علی لاریجانی قصد دارند وی را به عنوان گزینه برای دبیری شورای عالی امنیت ملی مطرح کنند». با این حال علی لاریجانی در گفتگویی تلویزیونی در پاسخ به سوال مجری که پرسید بعد از مجلس به کجا خواهید رفت؟ به مزاح گفت کجا برویم خوب است. خانه اصلی ما دانشگاه است، حضور من در صداوسیما، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و مجلس بنا بر وظیفه ام و خدمت به کشور و نظام بود. من از این دوره مجلس خیلی درس آموختم، تلاش کردیم که مشکلات مردم را رفع کنیم ولی در نهایت خانه اصلی من دانشگاه است و به آنجا می روم و درس می دهم.
آفتاب یزد در گزارش تحلیلی پیرامون آینده سیاسی لاریجانی می نویسد:
حمایت لاریجانی از دولت روحانی و برنامه جامع اقدام مشترک ـ برجام ـ باعث تضعیف جایگاه لاریجانی نزد اصولگرایان شدهاست.
با این حال لاریجانی همچنان خود را یک اصولگرا میداند. از وی با تعابیری نظیر «اصولگرای اعتدالی» و «یک سیاستمدار راست میانه که به آرامی در حال فاصلهگرفتن از اردوگاه اصولگرایان میباشد» نیز یاد شدهاست. و اما این روزها؛ علیرغم سکوتِ وی؛ برخی گمانه زنی ها، حکایت از آن دارد که ممکن است در جاهای مختلفی از وجود این چهره ی سیاسی، استفاده شود.
اما برخی دیگر از گمانه زنی ها خبر از انزوای سیاسی علی لاریجانی می دهد به این معنا که شاید برای مدت ها، از قدرت و سیاست کناره گرفته و وارد هیچ کار اجرایی و سیاسی و نیز علمی حتی نشود.
لاریجانی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی فعالیت میکرد پستی که در این دوران، در اختیار علی شمخانی است. این گمانه زنی به چند دلیلِ خیلی محکم نمی تواند درست باشد:
نخست این که؛ پذیرفتنِ پستِ «دبیری شورای عالی امنیت ملی» یک بازگشت به گذشته است که اساساً نه در بین مسئولان و نه در افکار عمومی از جایگاه خوبی برخوردار نیست.
دوم این که؛ بعید است علی لاریجانی در 15 ماهه ی باقی مانده تا اتمام دولت دوازدهم و دوران سکونت اعتدالیون در پاستور قصد داشته باشد به دولت نزدیک شود آن هم با اطلاع از سیل انتقاداتی که همچنان و از بعدِ تصویب «برجام» در دوران ریاست علی لاریجانی بر مجلس؛ اصولگرایان را عصبانی نگاه داشته است.
سوم این که؛ پذیرش «دبیری شورای عالی امنیت ملی» به مثابه ی پذیرفتنِ یک شغل و یک پست و جایگاهِ موقتی است زیرا این پست در اختیار دولت است و قطعاً دولت آتی که هنوز معلوم نیست چه دیدگاه و ترکیبی داشته باشد شاید صلاح ندانست این جایگاه در اختیار علی لاریجانیِ حتی اصولگرای سنتی باقی بماند.
چهارم این که؛ بازگشت به یک جایگاه بعدِ از 15 سال قطعا شخصیتی همچون لاریجانی را مجاب نخواهد کرد ضمن آن که شرایط 15 سال قبل با این روزگار به اندازه ای تغییر کرده است که بعید می دانیم لاریجانی تن به این ریسک بزرگ بدهد و...
در بین همه ی این گمانه زنی ها و مشاغل، بازهم آن چه پررنگ تر می نماید و به ذهن نزدیک تر است رفتن لاریجانی در محاق سکوت و اختیار کردن انزوای سیاسی است، زیرا با وجود رخدادهای 12 ساله ی گذشته، این شخصیت سیاسی و تقریباً پرقدرت و پرنفوذ به این نتیجه رسیده است که نبودن و استراحت کردن و سکوت نیز بخشی از پازل زندگی می تواند قلمداد شود.
فرارو در گزارش تحلیلی مشابهی می نویسد:
در دوران حضور لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی او مسئول مذاکرات هستهای ایران با غرب بود و در این راستا بارها با خاویر سولانا رییس وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار و گفتگو کرد. اختلافات او و محمود احمدینژاد بر سر پرونده هستهای موجب استعفایش شد.
مذاکرات هستهای و تصویب برجام، هسته اصلی اختلافات اصولگرایان با لاریجانی است. علی لاریجانی پس از انتخابات سال ۹۶ نیز همچنان رویکرد میانه را در سیاست ایران در پیش گرفت.
بسیاری تصور میکردند که او گزینه جدی انتخابات سال ۱۴۰۰ است. اما چرخ سیاست به کامش نچرخید و بلاخره انتقادات و در مواردی تخریبها علیه او باعث شد که جایگاهش در ساختار قدرت متزلزل شود. از طرف دیگر برادرش آیتالله صادق آملی لاریجانی رییس وقت قوه قضائیه نیز با پایان دوره ریاستش جای خود را به ابراهیم رئیسی داد.
حالا دیگر کمتر از این سخن گفته میشود که علی لاریجانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است. شاید نزدیکانش هم به این نتیجه رسیده اند او شانسی در این رابطه ندارد.
با مطرح شدن احتمال انتصاب او به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی از سوی برخی ناظران این تحلیل بیان میشود که شاید در موقعیت پیچیده سیاست خارجی ایران حضور علی لاریجانی در شورایعالی امنیت ملی موثر و مفید باشد. از طرف دیگر نگاه دیپلماتیک او مخالفان فراوانی دارد و بسیاری معتقدند از این جهت او فرقی با حسن روحانی ندارد.
اگر لاریجانی به شورا برود مهمترین پرونده او تحریمها و رابطه ایران و آمریکا خواهد بود و حتما در این مورد با مجلس آینده با چالش روبهرو میشود. شاید نام لاریجانی برای دبیری شورای عالی امنیت ملی اساسا برای مقابله با تندرویها مطرح شده باشد.
فرارو گفتگویی نیز در این رابطه با صادق زیباکلام ترتیب داده است. زیباکلام به فرارو می گوید:
دلیلی وجود ندارد که علی لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی نرود. اگر به شورا نرود باید به مجمع برود و در کنار برادرش قرار گیرد.
چه ایشان به شورای عالی امنیت ملی بروند و چه نروند یک مسئله قطعی است که آقای لاریجانی هیچ شانسی برای ریاست جمهوری ندارد.
جریان اصولگرای سنتی عملا تمام شده است. انتخابات اسفند نشان داد که بدنه اجتماعی هر دو جریان اصولگرایان و اصلاح طلبان از آنها فاصله گرفتهاند.
این انتخابات نشان داد تنها کسانی که پای صندوق رای میروند طرفداران جریانات تندرو هستند.
آیا کنار رفتن احتمالی شمخانی ارتباطی با عملکرد او به ویژه در حوادث آبان ماه سال گذشته دارد؟
هر کس دیگری رئیس شورای عالی امنیت ملی بود عملکردی شبیه به شمخانی در وقایع آبان داشت.
اساسا این شیوهای بود که نظام برای برخورد با ناآرامیها انتخاب کرده بود.
احتمالا آقای شمخانی بعد از شورا به مجمع خواهند رفت
گفتنی است که اگر چه خود لاریجانی امکان حضورش را در جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی تایید نکرده است اما روحانی و علی لاریجانی به خوبی میدانند که در یک سالِ سخت باقی مانده از دولت ۱۲ که اقتصاد کشور بشدت درگیر مسائل۷سال قبل و کرونا بوده، چطور میشود مجدد با وعده گشایش اقتصادی بهشرط مذاکره با غرب، ملت را سرکار گذاشت و در ۱۴۰۰، خوش درخشید. و این یعنی امکان اینکه در سال ۱۴۰۰ باز هم دوقطبی "مذاکره_مقاومت" را داشته باشیم، دور از ذهن نیست.
برخی معتقدند با توجه به اینکه حسن روحانی و علی لاریجانی مهم ترین نفرات در تصویب ۲۰ دقیقه ای برجام بودند، احتمالا علی لاریجانی می خواهد پرونده مذاکره با آمریکا را در مدت باقی مانده از دولت روحانی به سرانجام برساند. با این حال به نظر می رسد ظرفیت منفی اجتماعی لاریجانی کمتر از هاشمی 84 نیست. مردم امروز همان نگاهی را به خانواده لاریجانی دارند که آن روز به خانواده هاشمی داشتند. شرایطی که البته فضاسازیهای تیم احمدینژاد درباره برادران لاریجانی نیز در آن نقشی مستقیم دارد. اصلاحطلبان نیز بهطور طبیعی لاریجانی را از خود نمیدانند و معتقدند او صرفا بهخاطر پارهای مصلحتهای سیاسی در مقطعی با آنها همراهی کرده، نه چیزی بیشتر. ضمن آنکه این دسته از همین حالا حرف آخر خود را زدهاند و اصرار دارند که تکرار تجربه 92 در انتخابات 1400 خطاست و جریان اصلاحات نیز باید راهبرد انتخاباتی خود را حول حمایت از کاندیدای حداکثری سامان دهد.
در چنین بستری، لاریجانی حتما نسبت به این واقعیت واقف خواهد بود که صرف حمایت کارگزاران و احتمالا طیفهایی از اصولگرایان سنتی برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری کافی نیست و برای موفقیت در این زمینه باید طرحی دیگر درانداخت. علاوه بر این جامعه و سیاسیون، لاریجانی را کماکان مهمترین متحد سیاسی روحانی میدانند. تصوری که بیش از هرچیز ریشه در همراهی 6 ساله با دولت دارد. هزینه سیاسی این چسبندگی در کنار عملکرد غیرقابلدفاع روحانی و انبوه نارضایتیهای اجتماعی از آن، میتواند حذف از انتخابات 1400 باشد. مجموعه این شرایط البته احتمالا امکان بازسازی لاریجانی را منتفی نمیکند و مسیر تحولات بهویژه تحولات بینالمللی و فعلوانفعالات در محیط سیاست خارجی میتواند او را در موقعیتی مناسب قرار دهد. به بیان دقیقتر، اگر شرایط بینالمللی به سمتوسویی حرکت کند که موضوع سیاست خارجی بار دیگر به مساله اصلی کشور تبدیل شود، گزینههایی برای جامعه موضوعیت خواهند یافت که پیش از این مزیت نسبی خود را در این عرصه به اثبات رسانده باشند. این میتواند مطلوبترین وضعیت برای لاریجانی باشد، چراکه او با توجه به تجربه مذاکرات هستهای در دوره ریاست بر شورایعالی امنیت ملی، احتمالا به مزیتهایی برای خود در حوزه سیاست خارجی قائل است. مزیتهایی که درصورت پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و حضور مجدد دموکراتها در کاخسفید، شاید بتواند کارگزاران و حتی احتمالا طیفهای دیگری از اصلاحطلبان را نیز برای حمایت از او مصمم کند.