به گزارش دیدار مدیا؛ نخستین روز هفته جاری با تغییر کانال بازارهای مختلف همراه بود. پس از طی چند روز روند نزولی شاخص کل بورس روز یکشنبه نیز این میزان کاهش در شاخص کل به 19 هزار واحد رسید. همین مساله کافی بود تا برخی سهامداران خرده پا با رفتارهای هیجانی برای فروش سهام خود صف بکشند. رسانه های معاند و ضدانقلاب که برای دامن زدن به التهابات بازار سرمایه و بازارهای موازی آن لحظه شماری می کنند با بزرگنمایی ریزش مقطعی بورس در کوتاه مدت سهامداران را برای فروش سهام خود در بازار سرمایه ترغیب می کردند.. با شروع معاملات بورس در روز دوشنبه نخستین نشانه ها از مثبت شدن نماد شاخص کل به میزان 10 هزار واحد تا حدودی سهامداران را به روزهای آتی امیدوارتر ساخت. برخی از رسانه های ضدانقلاب با دروغ پراکنی و طرح اتهامات واهی علیه شورای سیاست گذاری اقتصادی که متشکل از سران سه قوه می باشد پا را فراتر گذاشته و مثبت شدن نماد شاخص کل را نتیجه تصمیم سران سه قوه برای انتشار و فروش اوراق بدهی جهت جبران کسری بودجه دولت ارزیابی نمودند. هرچند استناد این رسانه ها به منابع غیر موثق میباشد و قابل توجه نبوده اما نگاهی اجمالی به میزان بازار بدهی و ظرفیت های این بازار برای استفاده دولت بسیار قابل ملاحظه است. بسیاری از کشورهای دنیا از این ظرفیت برای رشد اقتصادی بهره فراوانی بردهاند در حالی که کشور ما هنوز استفاده در خوری از این قابلیت نکرده است. نسبت میزان بدهی به تولید ناخالص داخلی برای کشور ما بسیار ناچیز است.
در همین زمینه کیهان لندن در گزارشی تحلیلی با تیتر "راهکار مورد توافق سران قوا برای جبران کسری بودجه؛ رکود تورمی افزایش مییابد!" نوشت: اقدامی که دولت با انتشار و فروش اوراق بدهی انجام میدهد یکی از سادهترین و در همین حال، بدترین راهکارهای جبران کسری بودجه است و عملا فرق چندانی با چاپ پول ندارد.
اهم موارد درح شده در این رسانه از این قرارند:
انتشار اوراق بدهی که راهکار مورد علاقه دولت روحانی برای جبران کسری بودجه است، نه تنها در کوتاهمدت رکود تورمی ایجاد میکند بلکه در بلندمدت نیز برای دولتهای بعدی کوهی از بدهی برجای میگذارد؛ بدهی که نهایتا از جیب مردم و نسلهای بعدی باید پرداخت شود.
شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا پیشنهاد دولت برای انتشار ۱۵۰ هزار میلیارد تومان اوراق بدهی برای جبران کسری بودجه امسال را تصویب کرد. این تصمیم جمهوری اسلامی به افزایش رکود تورمی در کشور دامن میزند.
شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا درست شبیه روندی که برای جبران کسری بودجه در سال ۹۸ رخ داد، برای جبران کسری بودجه سال ۹۹ در مورد راهکارهای جبران کسری بودجه تصمیم گرفت. در این شورا که ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضاییه و حسن روحانی رئیس دولت از جمله اعضای آن هستند، تصویب شد که دولت مجاز است برای جبران کسری بودجه ۱۵۰ هزار میلیارد تومان، علاوه بر ۹۰ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده در قانون بودجه ۹۹، اوراق مالی منتشر کند.
دولت در سال ۹۸ هم با اخذ مجوز از شورای عالی هماهنگی سران قوا، کسری بودجه را با انتشار اوراق بدهی و برداشت از صندوق توسعه ملی جبران کرد.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند استقراض مداوم و چشمگیری که دولت با انتشار و فروش اوراق بدهی انجام میدهد یکی از سادهترین و در همین حال، بدترین راهکارهای جبران کسری بودجه است و عملا فرق چندانی با چاپ پول ندارد.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نیز هفته گذشته در گزارشی درباره کسری بودجه سال جاری اعلام کرده بود که : «اگر انتشار اوراق بدهی و استقراض، بدون هدف ساختاری و صرفا برای تامین کسری بودجه، در حالی صورت گیرد که انتظار داشته باشیم که در سال های بعد نیز همین کسری وجود خواهد داشت، این فرایند صرفا به تعویق انداختن مشکل و بزرگ کردن آن خواهد بود و در واقع، صرفا اعتیاد نفتی را با اعتیاد دیگری با نام اعتیاد استقراضی تعویض خواهیم کرد».
محمد سبحانیان کارشناس اقتصادی و معاون اقتصادی مرکز پژوهش-های مجلس شورای اسلامی درباره این تصمیم سران قوا گفته است: «انتشار حجم بالای اوراق، نرخ بهره را در بازار برای دولت افزایش می دهد و منجر به افزایش هزینه تامین مالی دولت و سایر بنگاههای اقتصادی میشود و رکود به همراه دارد».
این کارشناس اقتصادی معتقد است انتشار اوراق و خرید آن توسط بانک مرکزی با اسم رمز عملیات بازار باز به معنای پولی کردن کسری بودجه است که پیامدهایی مانند افزایش پایه پولی، نقدینگی و تورم و حتی ابر تورم دارد که فشار مضاعف به طبقات محروم درآمدی می آورد.
سبحانیان گفته که «دو سال است، انتظار میرود دولت اصلاحات ساختاری بودجه را عملیاتی کند و مطالعات نسبتاً خوبی، هم در مرکز پژوهشهای مجلس و هم در سازمان برنامه و بودجه در همین زمینه انجام شده است».
معاون اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی معتقد است که در همه کشورهای دنیا انتشار اوراق یکی از روشهای تامین کسری بودجه است ولی در اغلب این کشورها از این روش برای پوشش کسریهای موقتی استفاده میشود در حالیکه کسری بودجه در کشور ما ساختاری است و چشماندازی هم برای کاهش میزان آن برای سالهای آتی وجود ندارد.
او در ادامه افزوده که «وقتی کسری بودجه ساختاری و دائمی و فزاینده است نباید صرفا با انتشار اوراق برای جبران آن اقدام کرد. چون در سالهای بعد که سررسید اوراق فرا میرسد و همچنان مشکل کسری بودجه وجود دارد و یا حتی تشدید شده است برای بازپرداخت همین اوراق باید اوراق دیگری منتشر کرد علاوه بر اوراق دیگری که برای پوشش کسری بودجه لازم است. این روند می تواند به جایی برسد که کل منابع بودجه را صرف بازپرداخت اوراق سررسید شده کنیم».
به بیان دیگر انتشار اوراق بدهی که راهکار مورد علاقه دولت روحانی برای جبران کسری بودجه است، نه تنها در کوتاهمدت رکود تورمی ایجاد میکند بلکه در بلندمدت نیز برای دولتهای بعدی کوهی از بدهی برجای میگذارد؛ بدهی که نهایتا از جیب مردم باید پرداخت شود.
این بدان معناست که دولتی که هنوز شکل نگرفته باید میراثدار بدهیهایی باشد که در دولتهای پیشین و بنا به تصمیمات اقتصادی غلط جمهوری اسلامی ایجاد شده است. بالا آوردن بدهیهای عظیم و انتقال آن به دولتهای بعدی را در ادبیات اقتصادی گروگانگیری دولتهای آینده مینامند که نسلهای بعدی جامعه میبایست بار آن را بر دوش بکشند.
ایران اینترنشنال نیز گزارش تحلیلی با تیتر "تداوم افت شاخص بورس؛ "اصلاح" یا "ریزش" مساله این است" به موارد ذیل پرداخت:
روند نزولی بازار سرمایه و کاهش شاخص بورس روز یکشنبه، ۲۸ اردیبهشتماه، نیز ادامه یافت تا شاخص بورس در پایان دومین روز کاری هفته روی رقم ۹۶۸ هزار و ۴۶۰ واحد آرام گیرد و فاصله شاخص از ابرکانال یک میلیون واحدی، که هفته گذشته به آن دست یافته بود، باز هم بیشتر شود.
روز یکشنبه، بازار سهام با صفهای پرشمار فروش روبهرو بود که عمده آنها را سهامداران حقیقی تشکیل داده بودند. به این صفهای فروش خریداران حقوقی و شرکتی پاسخ دادند، که نشان میداد بازارسازها به یاری بازار آمدهاند.
روز شنبه، بازار با صفهای فروش بیپاسخ مواجه بود، حال آنکه روز یکشنبه، در پایان زمان دادوستدها، صفهای فروش جمع شده بودند تا شاید روند افت قیمتها و کاهش شاخص پایان یابد.
بازار سرمایه ایران پس از رکوردشکنیهای پیدرپی در هفتههای گذشته، از اواخر هفته قبل، با توقف روند روبهرشد مواجه شد و این روند در ادامه، با کاهش شاخصها و افت قیمت سهام عمده شرکتهای بازار، همراه شده است.
پایان روزهای خوش؟ اما دلیل این کاهش قیمت و شاخص در بازار سرمایه چه میتواند باشد؟ آیا بازار سرمایه، آنطور که خیلیها پیشتر هشدار داده بودند، به پایان روند صعودیاش رسیده است؟
برای پاسخ به این پرسشها، ابتدا باید به گزارههایی توجه داشته باشیم که در مورد درستی آنها اختلافنظر کمتری وجود دارد.
اول اینکه انتظار افزایش قیمت بورس در تمام روزها، هفتهها و ماهها فقط عبث و نابجا بوده و است.
دوم اینکه در تمام روزها و هفتههای رکوردشکنی شاخصهای بازار و افزایش قیمتها و هجوم سرمایهداران خرد به بازار، شمار قابلتوجهی از کارشناسان اقتصادی بر این نکته اتفاق نظر داشتند که روند شگفتانگیز بازار سرمایه حاصل عملکرد شرکتهای حاضر در بازار یا برایند فضای اقتصاد کلان ایران نیست. پس رشد بازار حاصل چه بود؟
بازگشت رونق به چهارراه استانبول: بورس ایران، تحت تاثیر حرکت سهمگین نقدینگی به این بازار، تورم فعلی و انتظارهای تورمی آتی و همچنین افزایش نرخ ارز، به بازار جذاب سهامداران خرد و غیرحرفهای تبدیل شده بود.
این سرمایهگذاران بهدلیل از دست رفتن جذابیت بازارهای موازی همچون بازار ارز، سکه، طلا و مسکن، به بورس روی آورده بودند تا سرمایههای ریالی خرد و متوسطشان را از گزند تورم دور نگه دارند و در عین حال، سودی نیز کسب کنند.
البته بازار سرمایه با یک عقبماندگی نسبت به بازارهای موازی مواجه بود و در سالهایی که رونق در بازارهای ارز و سکه و طلا جریان داشت، تنها نظارهگر آن بازارها بود و حال، نوبت به بورس رسیده بود تا با همسانسازی ارزش دارایی شرکتهای حاضر در بازار با نرخهای جدید، متناسب با این اعداد و ارقام رشد کند.
در این میان، حمایت همهجانبه دولت و دعوت از مردم برای سرمایهگذاری در بورس نیز عاملی مضاعف بود برای اینکه سرمایهگذاران با خیالی آسوده از حمایت حکومت از بازار سرمایه، به بورس روی خوش نشان دهند.
این روند البته با انتقاد صاحبنظران و هشدار کارشناسان همراه بود که مدام از ریسک بازار سرمایه و نوسان ذاتی بورس سخن میگفتند و در مورد مسئولیت بعدی دولت برای پاسخگویی به زیانهای احتمالی ناواردها هشدار میدادند.
حال با دانستن دلایل افزایش شاخص و قیمت سهام در بازار سرمایه در بیش از یک سال گذشته، با این پرسش مواجه میشویم که کدام یک از این عوامل متوقف شده که بازار با افت قیمتی روبهرو شده است؟
برای پاسخ به این پرسش، باید ابتدا نیمنگاهی داشته باشیم به بازارهای موازی. بازار ارز و به تبع آن، بازار سکه و طلا آرام و بیسروصدا، در هفتههای اخیر، شاهد افزایش قیمت بودهاند.
مجموع اینها میتواند حاکی از این باشد که شماری از سفتهبازان و نوسانبگیران یا حتی سهامداران خرد گوشهچشمی به بازارهای موازی دارند و گرم شدن تدریجیشان آنها را بر آن میدارد تا با نقد کردن سهامشان، شانس خود را در بازارهای موازی بیدارشده بیازمایند.
البته افزایش قیمت دلار در بازار نیمایی اثری دوگانه بر بورس دارد، همانقدر که افزایش قیمت ارز میتواند بازار ارز را به بازاری جذاب برای سهامداران تبدیل و آنها را وسوسه کند، در عین حال میتواند بر سهام شرکتهای صادراتمحور اثر مثبت داشته باشد و بهنوعی حرکتی موازی با بورس شکل دهد.
میلیاردرهای جوان و کارشکنی در بازار: بازگشایی نماد برخی شرکتهای بزرگ همچون ایران خودرو و آزادسازی سهام ترجیحی کارکنان شماری از بانکها و شرکتهای مشمول اصل ۴۴ قانون اساسی نیز از دیگر عوامل کاهش قیمتها و افت شاخص بازار سرمایه در روزهای اخیر عنوان میشود.
به این مجموعه اضافه کنید دیدگاه نه چندان مثبت حسین مدرس خیابانی، سرپرست جدید وزارت صمت، نسبت به بازار سرمایه را که بهانه خوبی برای جو منفی دادن به بازار به حساب میآید.
شاهین چراغی، عضو شورای عالی بورس، نیز به دخالت در بازار یا بر هم زدن آن اشاراتی داشته است. این عضو شورای عالی بورس با نوشتن یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد، ضمن اشاره به «بیلیونر شدن» برخی «مدیران جوان بازار سرمایه که در دوران احمدینژاد» بازار را با «بگیر و ببند و عملیات پلیسی» اداره میکردند، بهطور تلویحی از دستکاری و دخالت آنها در بازار سخن گفته است.
دویچه وله فارسی نیز در گزارش تحلیلی با عنوان "بازار بورس تهران استراحت میکند یا ملتهب است؟" نوشت: بازار بورس تهران شاهد ریزش شدید شده است. هیجان خرید هفتههای گذشته جای خود را به هیجان فروش داده است. صفهای طولانی فروشندگان سهام تصویر دیگری از بازار بورس نشان میدهد. آیا حباب شاخص بازار سهام تهران در حال ترکیدن است؟
اهم موارد درج شده در این رسانه های معاند از این قرار است:
بازار گمانهزنی درباره علت ریزش شدید شاخص بازار سهام تهران رونق یافته است. یک هفته پیش، تصویر حاکم بر بازار بورس تهران حکایت متفاوتی را روایت میکرد. ارزش شاخص سهام بازار تهران از مرز یک میلیون واحد عبور کرده بود و برخی از کارشناسان دولتی از "فتح قله اقتصادی" در ایران سخن گفته بودند.
حسن روحانی نیز فرصت را برای تبلیغ عملکرد دولت خود، طلایی دیده و پا به میدان نهاده بود. او رونق بازار سهام را نشانه اعتماد مردم به اقتصاد ایران دانسته و از ثبات و سلامت اقتصادی ایران سخن گفته بود. استقبال مردم از بازار سرمایه در ایران را به رخ دشمنان کشور کشیده بود و ابراز خرسندی کرده بود.
اعتمادی که روحانی مدعی شده بود مردم با استقبال از بازار بورس تهران از خود نشان دادهاند، اما دوام چندانی نداشت. این اعتماد پیش از آنکه سخنان رئیس جمهور ایران فراموش شود، از بین رفت.
در پی کاهش ارزش شاخص سهام بازار تهران در سه روز پیاپی، همه کسانی که تا هفته گذشته برای خرید سهام صف کشیده بودند، ظرف روزهای گذشته برای فروش سهام خود به بازار هجوم آوردهاند.
"کارشناسان دولتی" چه میگویند؟ سناریوی این دسته از تحلیلگران بر "سلامت" بازار بورس استوار است. مدعیاند که بالا و پایین رفتن بهای سهام در بازار ناشی از عرضه و تقاضا بوده و این موضوع برخاسته از افزایش توان رقابتی در اقتصاد ایران است.
خبرگزاری تسنیم به سراغ فردی به نام کوروش شمس رفته است. گفته شده که او "کارشناس بازار سرمایه" است. کوروش شمس برای افت بهای سهام در بازار بورس تهران و ریزش شاخص سهام نظریه عجیبی دارد. او از "استراحت سرمایه" سخن گفته است.
این کارشناس بازار سرمایه مدعی شده است: «با سرمایهگذاریها شاخصها از یک میلیون عبور کرد، اما این ریزشها در یکی دو روز اخیر به علت ورود بازار سرمایه به مرحله استراحت است.»
علی صحرائی، نیز مدعی شده که افت قیمت سهام و ریزش اخیر در بازار بورس تهران پدیدهای طبیعی است.
سحام نیوز نیز در این زمینه مبادرت به درج یادداشت محسن رنانی با عنوان "چه ديدني است آينده يك ملت قمارباز!" نموده است. در این یادداشت میخوانیم:
جمهوری اسلامی ۴۰ سال زحمت کشید تا بتواند اکثریت مردم ایران را رباخوار کند.از تمام ابزارهایی که دردسترس داشت بهره برد تا مردمی را که تا پیش از انقلاب با بانک، بهره ، بیمه و بورس مشکل داشتند، با اینها آشتی بدهد.همین مساله زمینه را برای جا افتادن فرهنگ پختهخواری در کشور و تضعیف فرهنگ تلاش و تولید مساعد کرد (در همین دورهای که ما بهرهخواری را رواج دادیم ، غرب رباخوار متوجه شد که برای رشد مستمر لازم است نرخهای بهره به سمت صفر برود).
اگر یک فرد ولخرج قناعتپیشه شود درآمدهایش بیشتر پسانداز خواهد شد و در پایان سال، ثروتمندتر خواهد بود. اما اگر همه افراد یک جامعه، یکباره تصمیم بگیرند قناعتگر شوند و کمتر خرج کنند، در پایان سال همه آنها فقیرتر خواهند بود. نتیجه این که، خصایل نیکوی فردی الزاما از نظر اجتماعی ستوده نخواهند بود(و این دقیقا نکتهای است که فقیهان ما در سیاستگذاری به آن توجه ندارند و چنین میشود که سیاست ترویج نماز یا حجاب موجب بینمازی یا بیحجابی بیشتر میشود).
قماربازی هم یکی از همان پدیدههایی است که معمولا نسبت به آن گرفتار خطای ترکیب میشویم. اگر روحیه قماربازی در یک فرد ممکن است برای او ویرانگر باشد به این معنی نیست که قماربازی برای جامعه هم پدیده نامبارکی است.
در علم اقتصاد مردم را به افراد ریسک پذیر، ریسک گریز و ریسک متوسط تقسیم می کنیم. هر کدام از سه دسته، رفتارهای متفاوتی دارند.مردم ایران اغلب ریسکگریزند.برای این ادعای خود یک شاهد عینی دارم و آن نرخ بهره است. در جوامعی که بیشتر مردم حاضرند با نرخ بهره بالا وام بگیرند به این معنی است که آنها منفعت کم امروز را به منفعت زیادتر فردا ترجیح میدهند.
مردم ایران به شدت منافع امروز یا امسال را به منافع فردا ترجیح میدهند. این خلقوخو را در ضرب المثل رایج «سرکه نقد به از حلوای نسیه است» نیز میتوان دید.هر چه جامعهای ریسکگریزتر باشد نرخ ترجیح زمانیاش بالاتر است و بنابراین نرخ بهرهاش هم بالاتر است. چرا؟ چون وقتی ریسکگریز است پس حاضر نیست یک منفعت نقد امسال را با یک منفعت ریسکی سال آینده عوض کند، مگر اینکه منافعی که سال آینده به دست می آورد خیلی بالا باشد.
در دنیای مدرن از یک ملت محافظهکار، تقدیرگرا و ریسکگریز، توسعه زاده نمیشود.جامعه ما در چهل سال گذشته عادت به کسب درآمد از طریق سپرده گذاری در بانک نیز آن را بیشتر به پخته خواری و ریسکگریزی و محافظهکاری سوق داده است. و البته بیثباتیهای سیاسی و مدیریتی هم این روند را تشدید کرده است. جامعه ما باید تمرین ریسک پذیری کند، باید تجربه باختهای مکرر و بردهای سنگین داشته باشد، باید لذت قمار کردن را بچشد. به قول مولانا، خُنُک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش / بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر.
بخش بزرگی از پولهایی که این روزها به سوی بورس هجوم برده است پولهای خُردی است که متعلق به خانواده هاست. خانوادههای زیادی پولهایشان را از بانک بیرون آوردهاند و سهام خریدهاند.شوخی نیست نزدیک به ۵۰ میلیون نفر سهام عدالت دارند و اکنون ارزش هر سهم آنها یازده برابر شده است.
تجربه شیرین جهش ۵۰ درصدی ارزش سرمایه یک فرد در یک ماه، هر کسی را شدیدا به بورس معتاد میکند. بورس دارد به کلاس ملی قماربازی ایرانیان تبدیل می شود. و البته در جامعه تقدیرگرا و محافظهکار ایران، تقویت روحیه قماربازی موجب تقویت عقلانیت هم میشود.
میدانیم که شکلگیری علم آمار از بازی قمار شروع شده است. چون قماربازان حرفه ای نیاز داشتند خیلی دقیق احتمالات برد و باخت قمار بعدی خود را محاسبه کنند. بنابراین با محاسبات بسیار دقیق، عقلانیترین شیوه را انتخاب میکردند. مردمی که در بورس فعال هستند، لازم است تحولات اقتصادی را دنبال کنند ،به آنها فکر کنند و درباره آنها صحبت کنند و همه اینها موجب گسترش عقلانیت عمومی در جامعه میشود.
حکومت قمار بزرگی کرد که بورس را تا این حد و با این سرعت گسترش داد؛ باید به جسارت او تبریک گفت. چون بر اساس دانش اقتصاد میدانیم که بورس اگر همچنان مثل امروز بالا بماند و یا شدیدا سقوط کند، هر دو برای اقتصاد ملی پیامدهای منفی سنگینی دارد و این پیامدها به زودی آشکار خواهد شد.چه دیدنی است آینده یک ملت قمارباز! گمان نکنید وقتی ملتی قمارباز شد، فقط در بورس قمار میکند، روحیه قماربازی را با خود به همه حوزهها خواهد برد !
بی بی سی فارسی نیز در گزارش تحلیلی با تیتر "بازار ایران؛ ادامه افزایش نرخ ارز و افت متوالی بورس" آورده است:
با ادامه افزایش نرخ ارز در ایران که هفته پیش دلار ۱۷ هزار تومانی را در بازار آزاد ثبت کرده بود، قیمت دلار در بانکها و صرافیهای مجاز هم در معاملات امروز یکشنبه (۲۸ اردیبهشت) افزایش یافته و وارد کانال جدیدی شده است.
بر اساس اعلام سامانه نظارت ارز (سنا) نرخ فروش دلار در بانکها و صرافیهای مجاز ایران ۱۷ هزار و ۲۰ تومان و قیمت فروش یورو ۱۸ هزار و ۴۲۰ تومان اعلام شده است.
گزارشها از بازار آزاد تهران حاکی از آن است که نرخ دلار تا حدود ۱۷ هزار و ۵۵۰ تومان هم پیش رفته است.
این نرخ بالاترین رقم ثبت شده در نوزده ماه گذشته بوده است.
دلایل مختلفی درباره علت افزایش نرخ ارز ارائه شده است از جمله کمبود ارز از ابتدای سال در بازار به دلیل کاهش یا توقف صادرات که پیامد شیوع کرونا و بسته شدن مرزها بوده است.
هر چند رئیس بانک مرکزی گفته است: "علیرغم مشکلات ناشی از شیوع کرونا و اقدامات پیشگیرانه کشورهای همسایه و بسته شدن بیشتر پایانههای مرزی و نیز تعطیلی بسیاری از صرافیها و مراکز جابهجایی ارز، در طول ۵۰ روز گذشته بیش از ۲/۵ میلیارد دلار ازطریق بانک مرکزی و صادرکنندگان غیرنفتی تأمین شده است، که حدود ۵۰ درصد آن، عرضه از طریق سامانه نیما بوده است."
عده دیگری معتقدند افزایش نرخ ارز به موجی از تقاضا دامن زده که بر بالا رفتن بیشتر قیمتها تاثیر گذار بوده است.
بعضی منتقدان هم افزایش نرخ ارز اقدامی "تعمدی" توسط دولت برای جبران (ریالی) کسری بودجه امسال میدانند؛ این دسته به کاهش قیمت نفت و مواد پتروشیمی در بازارهای جهانی و پائین آمدن درآمدهای ارزی ایران استناد کردهاند؛ اتهامی که در موارد پیشین بارها توسط مقامهای دولتی ایران رد شده است.
بعضی دیگر هم به افزایش نرخ حواله درهم که یکی از عوامل کلیدی در تعیین نرخ دلار در بازار ایران است اشاره کردهاند.
همزمان شاخص کل بورس اوارق بهادار تهران که هفته پیش تا به بیش از یک میلیون هم صعود کرده بود، در معاملات امروز یکشنبه (۲۸ اردیبهشت) شاهد افت بود و تا حدود ۹۶۴ هزار هم پائین آمد ؛از ابتدای معاملات صبح امروز و با آغاز معاملات بیش از ۲۰ هزار واحد افت کرد.
امروز چهارمین روز متوالی (کاری) است که شاخص کلی بورس اوراق بهادار تهران، پس از رسیدن به مرز یک میلیونی هفته پیش روند نزولی در پیش گرفته است.
روند صعودی بازار بورس در ایران و افزایش تقاضا، عدد شاخص را دوشنبه پیش (۲۲ اردیبهشت) به نزدیک یک میلیون و ۵۰ هزار واحد رساند و از روز سهشنبه این افت شروع شد که تا کنون ادامه داشته است.
در مجموع این چهار روز کاری (از سهشنبه پیش تا کنون) بازار بورس تهران افتی معادل ۸۳ هزار واحدی را تجربه کرده است.
بورس کالا امروز طی اطلاعیهای اعلام کرده نمادهای معاملاتی گواهی سپرده کالایی سکه طلا ، تا اطلاع ثانوی در مرحله پیشگشایش باقی خواهد ماند؛ علت این اقدام "قیمتهای نامتعارف" در تابلوی معاملات اعلام شده.
قیمتهای جذاب گواهی سپرده سکه در بورس در مقایسه با بازار فیزیکی طلا باعث شده بود از هفته پیش تقاضای گواهی سپرده در بورس کالا افزایش یابد.
بعضی از فعالان بازار سرمایه، رسیدن به کانال یک میلیونی و اقدام به فروش سهامدارانی که به سود رسیده بودند را یکی از دلایل این افت میدانند.
بعضی دیگر هم بازگشت نماد خودروسازانی نظیر سایپا و ایران خودرو را دلیل این ریزش عنوان کردهاند؛ نماد این دو خودروساز از اواخر اسفند ماه در بورس غایب بود و هفته پیش با بازگشت آنها بعضی سرمایهگذاران اقدام به فروش سهام¬های خود برای خرید آنها کردند.
عدهای دیگر هم افزایش تعداد افراد کم تجربه در بورس را از دلایل دیگر ریزش بورس برشمردهاند؛ معمولا در چنین شرایطی این سهامداران که عمدتا خرد هستند با احساس خطر از ادامه روند نزولی بازار و از دست رفتن احتمالی سرمایه اقدام به فروش سهام خود میکنند؛ با تقویت بورس در سال جاری بر تعداد این افراد افزوده شده است.
بنابر اعلام سازمان بورس تا هفته پیش برای ۳۵ میلیون نفر کد بورسی صادر شده بود.
دولت ایران اخیرا پذیره نویسی سهام اموال دولتی در بورس در قالب صندوقهای قابل معامله ( ETF) را آغاز کرده که قرار است این هفته به پایان برسد؛ گفته شده تا کنون حدود ۲۰۰۰ میلیارد تومان پذیرهنویسی انجام شده است.
نکته پایانی اما اینکه؛ کسری بودجه دولت یک واقعیت غیر قابل انکار است و همه و حتی خود دولت نیز بر آن صحه گذاشته است اما با این حال مرتبط نمودن رشد نسبی شاخص کل بورس به یک تصمیم محفلی و بدهکار نمودن دولتهای آینده با تحمیل تورم رکودی به جامعه زیاد قابل اعتنا نیست. رسانه های معاند و ضدانقلاب برای سیاه نمایی وضع کنونی اقتصاد و ترساندن مردم از آینده به دروغ تازه ای متوسل شدهاند که آن هم انتشار اوراق بدهی توسط سران سه قوه در شورای سیاستگذاری اقتصادی به عنوان بالاترین مرجع تصمیم گیری اقتصاد کشور بوده است. براساس گزارش برخی رسانه های معاند، شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا پیشنهاد دولت برای انتشار ۱۵۰ هزار میلیارد تومان اوراق بدهی برای جبران کسری بودجه امسال را تصویب کرد. این رسانه ها افزوده اند تصمیم جمهوری اسلامی به افزایش رکود تورمی در کشور دامن میزند. با فرض صحت چنین ادعایی باید توجه داشت که نسبت میزان بدهی دولت ایران به تولید ناخالص داخلی رقمی بسیار ناچیز است در حالی که برای اقتصادهای پیشرفته ای نظیر آمریکا و ژاپن این میزان تا 40 درصد هم بالغ میشود.