به گزارش دیدار مدیا؛ در آستانه آغاز فعالیت مجلس یازدهم، فعالیتهای منتخبین منتسب به احمدی نژاد نیز بیشتر شده است و این روزها شنیدهها حاکی از حضور احتمالی رئیس دولت نهم و دهم در انتخابات ریاست جمهوری 1400 است. هر چند احمدی نژاد خود اظهاراتی در این خصوص نداشته است اما برخی معتقدند حضور برخی از وزرای وی در مجلس آینده می تواند زمینه ساز کاندیداتوری وی در انتخابات آتی باشد. نکته قابل تامل برجسته سازی مواضع احمدی نژادی ها توسط رسانههای اصلاح طلب است که از آنها در مقابل اصولگرایان مجلس حمایت رسانهای میکنند.
شمس الدین حسینی در گفتگو با خبرآنلاین می گوید: «بعد از سال ۹۶ ارتباط سیاسی با احمدی نژاد نداشتم ولی ارتباط عاطفی و اخلاقی ما پابرجا است. ارتباط اخلاقی به این معنا که در مناسبت های مختلف، موضوعات مختلف و اعیاد مختلف بنده با ایشان تماس می گیرم و عرض ارادت می کنم. بنابراین ارتباط عاطفی خیلی خوبی داریم.»
حسینی در ادامه می گوید: «سال آینده مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور می شود، چون با ذائقه ای که ما از مردم می شناسیم علی القاعده سراغ یک آدم انقلابی می روند. قانون اساسی ما اجازه نمی دهد که چهره جدیدی بیاید چون می گوید یکی از رجال سیاسی کاندید شود پس باید چهره شناخته شده ای باشد.»
وی در ادامه اظهار داشت: «هیچ زمانی نمی گویید، خاتمیچی ها یا روحانیچی ها یا هاشمی چی ها اما بخاطر اینکه افراد تقلیل داده شوند، اینگونه نگاه میشود وگرنه تا الان آیا کسی آمده است تکذیب کند که وزیر آقای احمدی نژاد بوده است؟ خیر. همانطور که گفتم ما افتخار هم می کنیم... من، نیکزاد و حاجی بابایی و افرادی که در کابینه دولت نهم و دهم بودند تلاش داریم با هم رقابت نکنیم و در یک مکانیزمی با هم ائتلاف کنیم و برای کاندیداتوری کرسی ریاست به توافق برسیم.»
حسینی اظهار داشت: «ما به دولت نهم و دهم و حتی آقای احمدی نژاد که یک چهره خدومی بودند افتخار می کنیم. این روشن است که ما در آن دولت بودیم و ایشان هم رئیس دولت بوده است و من هم افتخار می کنم. اما آنجایی مشکل ساز است که برخی با نگاهشان می خواهند تحقیر کنند، یعنی می گویند دولت سازندگی، دولت اصلاحات و زمانی که به ما می رسند می گویند احمدی نژادی ها!... مردم از آن تقسیم بندی های سنتی اصولگرا - اصلاح طلب عبور کرده اند و اینها دیگر کارآمدی لازم را ندارند، ما باید متناسب با موقعیت ها و متناسب با درد مردم حرکت کنیم.»
احمد خورشیدی پدر داماد احمدی نژاد نیز در گفتگویی باایرنا اظهار داشت: « نه تنها من، بلکه همه فعالان سیاسی در رابطه با کیفیت معادلات مجلس یازدهم نظر میدهند. ما کمک کردن به این روند را تکلیف خود میدانیم که مجلسی قوی و کارآمد تشکیل شود و به حل مشکلات مردم و کشور بپردازد... تصور ما این است که وزیر راه و شهرسازی دولت نهم میتواند رییس مجلس خوبی باشد و فکر میکنیم در جهت حل مشکلات مردم حرکت میکند، به همین دلیل از دوستان منتخب خود خواستیم در صورتی که صلاح میدانند او را یاری کنند، منتها یک جریان رسانهای وجود دارد که عامل چنددستگی است، بیشترین دخالتها را انجام میدهد و پول خرج میکند و در حال ساختن رییس مجلس است.»
او در ادامه گفت: «در کمیته ۷ نفره که عصاره بیش از ۵۰ منتخب است مقرر شد شرایط نامزدهای ریاست مجلس بررسی و نتیجه نهایی را اعلام کنند. به نظر من رقابت اصلی میان محمد باقر قالیباف و یک نفر از میان حمیدرضا حاجیبابایی، مصطفی میرسلیم، علی نیکزاد و شمسالدین حسینی است. اگر روال بهطور عادی پیش رود این افراد از میان خود یک نفر را معرفی میکنند... به نظر میرسد که میان این افراد، نیکزاد و حاجی بابایی شانس بیشتری داشته باشند. ولی مطمئن باشید هر دو تا آخر نمیمانند و یکی کنار میرود، آنها هم با هم توافق خواهند کرد.»
خورشیدی در پایان می گوید: «بیش از ۹۰ درصد منتخبان جبهه پایداری، عدالتخواهان، طیف مصطفی میرسلیم و حزب موتلفه اسلامی با قالیباف نیستند. به نظر من تیم قالیباف در حال به راه انداختن جنگ روانی است و میخواهد کار خود را پیش ببرد.... قالیباف پایه رای مشخصی ندارد اما پایگاه رای وزیر راه و شهرسازی دولت نهم از میان منتخبان آذری زبان، مدیران دولت نهم و جوانان منتخب است. حمیدرضا حاجی بابایی هم رای حدود ۱۰۶ نفر از نمایندگان ادوار را با خود دارد و شمسالدین حسینی هم عمدتاً از حمایت منتخبان شمال کشور برخوردار است... قالیباف جز رای تعدادی از منتخبان استانهای خراسان، رای سازمان یافته دیگری ندارد، رای او ژلهای، انفرادی و پراکنده است و با مکانیسمهایی به دنبال جذب آرا منتخبان است.»
شرق نیز در گزارشی تحلیلی می نویسد: «حسینی به همراه حاجیبابایی، نیکزاد، عباسی و جمعی دیگر از مدیران خرد و کلان دولتهای نهم و دهم جمعیتی نزدیک به 50 نفره را در مجلس یازدهم تشکیل میدهند. آنها از یکسو اصرار دارند که مستقلاند و احمدینژادی نیستند اما از سویی دیگر احمدینژاد را چهره خدوم پرافتخار میشمارند... فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی زمان احمدینژاد و راهیافته به مجلس یازدهم، بارها گفته است که جریانی از بیرون قصد کنترل و مدیریت مجلس آتی را دارد.»
ابتکار نیز در گزارش با عنوان "گذر احمدینژاد از مسیر فراموشی" می نویسد: «هفت سال از تحویل مسئولیتش میگذرد اما هیچگاه نخواست باور کند که دیگر جایی در میان جامعه رایدهنده به خودش را ندارد. او همیشه تلاش کرده تا دوباره به صدر اخبار برگردد و هر بار با اظهارنظرهای عجیب و حمله به دولت و قوه قضاییه به نوعی حضورش را در فضای سیاسی کشور اعلام کرده است... محمود احمدینژاد چهره سوختهای که حالا گویی شرایط را برای حضور در قدرت را بیش از هر زمان دیگری مهیاتر میبیند و نزدیکان او خبر از برگشت احمدینژاد به صحنه رقابتی در انتخابات ۱۴۰۰ میدهند.»
در ادامه این گزارش آمده است: «اما آنچه که در جامعه رخ داده عبور از جریانها و طیفهایی است که عملکردشان باعث ایجاد چنین شرایطی در بین جامعه و ناامیدیها آنها شده است... او که پیش از این تلاش داشت خود را به عنوان یک جریان سوم ناجی وضعیت موجود معرفی کند حالا در غیاب جریانهای سیاسی و سوار شدن بر موج بیاعتمادی نسبت به آنها در تلاش است دوباره نه تنها به صدر اخبار برگردد؛ بلکه حتی این جسارت را به خود نیز بدهد که بعد از ردصلاحیت در دوره قبل ریاستجمهوری، دوباره در انتخابات ۱۴۰۰ نامزد ریاستجمهوری شود.»
به گزارش ابتکار؛ احمدینژاد از آن دسته سیاستمدارانی است که همچنان معتقد است حامیان زیادی را در جامعه پشت سر دارد و شاید مردم عملکرد او در طی ۸ سال ریاستجمهوری را فراموش کرده باشند. او در طی این سالها هیچگاه سفرهای استانیاش را قطع نکرد و به هر بهانهای تلاش کرده با طرفدارانش در شهرهای مختلف دیدار کند. هرچند همیشه با عدم استقبال و انتقاد روبهرو شده، اما او هیچوقت ناامید نشده و این سفرهای استانی در ایام نزدیک به انتخابات در معادلات سیاسی به معنای تلاش برای بازگشت و دستیابی مجدد به قدرت را به همراه دارد.
حضور در لباس جریان سوم؛ با وجود همه انتقاداتی که به دولت او و سیاستهایش وارد بوده و هست همیشه تلاش کرده تا خودش را به عنوان یک جریان سوم معرفی کند. جریان سومی که در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بیشتر مورد توجه رسانهها و برخی فعالان سیاسی قرار گرفت.
اما چه شد که احمدینژاد حالا جسارت بیشتری پیدا کرده؟ درواقع وقتی که در غیاب اصلاحطلبان نیروهای جریان رقیب (اصولگرایان) با همه توان و از طیفهای مختلف در انتخابات حضور یافتند، در این میان وزرای دولت احمدینژاد چراغ خاموش نیز مانند دیگر طیفهای جریان اصولگرایی توانستند پررنگتر از همیشه وارد بهارستان شوند و حالا هم به عنوان یک وزنه سنگین از سوی اصولگرایان محسوب میشوند.
حالا هم در جریان انتخاب رئیس و هیئت رئیسه مجلس جناحها و طیفهای مختلف جریان اصولگرایی برای جلوگیری از قدرت گرفتن قالیباف و نواصولگرایی او، وارد یک ائتلاف شدهاند که وزرای احمدینژاد از همین فرصت استفاده کرده تا در جایگاه یک طیف تاثیرگذار قرار بگیرند. مجموعه این عوامل باعث شد که این گمانه درباره حضور دوباره احمدینژاد در فضای سیاسی کشور قوت بیشتری بگیرد.
احمدینژاد در بهرهگیری از تاکتیک موجسواری روی مطالبات عمومی، سابقهای دیرینه دارد؛ چه زمانی که بر موج نارضایتیها در جریان مناظرات انتخاباتی سوار شد، چه اکنون که معیشت مردم به گزارهای پرتکرار در فضای عمومی جامعه تبدیل شده است. اما این بار ماجرا کاملا فرق دارد، او حالا کارنامهای ناموفق دارد که همچنان ریشه بسیاری از مشکلات کنونی به دوره مدیریت او برمیگردد.
درواقع هم محمود احمدینژاد به خوبی دریافته که دیگر جایگاه قابل قبولی در جامعه نخواهند داشت اما هیچگاه ناامید نشده و هر گاه شرایط را برای حضور مجدد در قدرت فراهم دیده به نوعی اعلام حضور کرده است.
رئیس دولتهای نهم و دهم تداوم حیات سیاسیاش را در جنجالآفرینی و توجه افکار عمومی به خودش را میبیند.
بنابراین حالا که وزرای دولت او توانستهاند با استفاده از فضای رخ داده در این دوره از انتخابات کشور، وارد بهارستان شوند و یک وزنه سنگین در مجلس محسوب میشوند، طبیعی است که احمدینژاد فضا را برای برگشت دوباره به قدرت مهیاتر ببیند.
اما آیا چنین فردی با آن کارنامه مدیریت ۸ ساله که همچنان پروندههای قضایی زیادی در رابطه با این دولت در حال رسیدگی است و دو نفر از نزدیکانش نیز در حال طی کردن محکومیت قضایی خود هستند، میتواند دوباره مورد حمایت جامعه قرار بگیرد؟
ابتکار در پایان می نویسد: «باید دید که بازی رسانهای محمود احمدینژاد برای برگشت دوباره به قدرت چه زمنی به پایان میرسد و او به پایان دورهاش باور پیدا میکند.»
آفتاب یزد نیز گزارشی تحلیلی آورده است: «عملکرد دولت روحانی و افول اصلاحطلبان این فرصت را به احمدینژادیها داد تا این بار پرشمار در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند حاضر شوند و از قضا حالا سهم قابل توجهی نیز از مجلس آتی را در دست بگیرند... به نظر میرسد مجلس یازدهم فرصتی باشد برای نزدیکان احمدینژاد که از قضا رابطه عاطفی خوبی هم با رئیس جمهور سابق دارند برای تقویت جایگاه این گروه سیاسی... حالا این گروه پر نفوذ در مجلس میتوانند نقش مهمی در بسیاری از تصمیمات آینده داشته باشند و شاید با مصاحبههای پرتکرار حسینی با کلیدواژه «احمدینژاد»، وزیر سابق به عنوان حلقه رابط رئیس جمهور سابق با مدیرانش... در مجلس یازدهم به شمار آید. با این حال ترکیب مجلس یازدهم را اگر مورد توجه قرار دهیم شاید بتوان گفت احمدینژادیها جزء معتدلین مجلس یازدهم به شمار میروند! این موضوع شاید وقتی قابل لمس باشد که آنها را مقایسه کنیم با نمایندگان جبهه پایداری یا حتی برخی اصولگرایان تازه کار که خود را تحت عنوان نیروهای انقلابی جهادی معرفی میکنند. بنابراین عجیب نخواهد بود اگر در آینده ببینیم احمدینژادیهای مجلس در تعامل دوره یازدهمیها با دولت روحانی از رویه بهتری نسبت به سایرین برخوردار باشند.»
زمزمههایی مبنی بر شرکت احمدینژاد در انتخابات 1400 شنیده میشود. فارغ از اینکه او دوباره رد صلاحیت شود، به نظر میرسد رئیس سابق دولت که مدعی است محبوبیتش بین مردم زیاد است، از هماکنون به دنبال یک جریانسازی است تا با ادعای فشار مردمی، شورای نگهبان را مجبور به کوتاهآمدن کند. شاید همین جمع احمدینژادیهای راهیافته به مجلس هم به عنوان بازوی کمکی او عمل کنند. یکی از محورهایی که این روزهای فعالان سیاسی نزدیک به احمدی نژاد بر آن تاکید می کنند تا گزاره « جبهه / موج سوم» را در بستر رسانه ای نشر دهند، کاهش نسبی مشارکت در انتخابات اخیر مجلس است. در واقع فعالان جریان انحراف با معرفی خود به عنوان جریان سوم ( خارج از اصلاح طلب و اصولگرایی) مدعی جریان سومی هستند که احمدی نژاد را رهبر آن معرفی میکنند و معتقدند انتخابات اخیر نشان داد مردم به دو جریان سیاسی سابق تمایل ندارند و به عبارتی از آنها ناامید شده اند و می باست جریان نو با استراتژی جدیدی وارد عرصه قدرت شود . در همین راستا احمدی نژادیها جریان سوم را مطالبه و خواسته عمومی معرفی و تبلیغ می کنند.