به گزارش دیدار مدیا؛ شکست فاحش اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم را می توان آغاز افول این جریان در صحنه سیاسی ایران دانست. پروسه ای که گویا به تازگی کلید خورده و تداوم خواهد یافت. استعفای اخیر موسوی لاری از شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان بر گمانه زنی ها در این باره به نحو چشمگیری افزوده است.
غلامحسین کرباسچی، دبيرکل حزب کارگزاران سازندگي، در گفتگو با روزنامه «جهان صنعت» در خصوص عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان عنوان کرده است: « آقای عارف اگر میتوانند در شورای عالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هرجایی نقش برجسته ایفا کنند، باید از او حمایت کنیم اما اگر در عمل دیدیم شخصیت اجرائی با توانایی برقرارکردن یک سازوکار فعال را ندارد، باید تعارف را کنار بگذاریم. کار سیاسی که رودربایستی ندارد. درباره بقیه بزرگان هم همینطور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند. حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. اگر به خاطر شخصیتهای بزرگوار و خصلتهای قابل تحسینی که دارند، به خاطر اینکه نمیتوانند به هیچ کسی نه بگویند و... نباید تعارف داشته باشیم. ما باید به فکر مجموعه کشور، مردم و نظام باشیم. ما به همه شخصیتها احترام گذاشته و دستشان را میبوسیم اما در عرصه سیاست به این شکل نمیتوان پیش رفت».
محمود صادقی نیز در این خصوص گفته است: « حال بنا نبوده تا شورای عالی یک سازو کار و دائمی باشد بلکه یک ساختار موسمی برای انتخابات بوده است. نکته بعدی این که اصلاحطلبان نیاز به تشکیل احزاب قوی تری دارند اصلاحطلبان و احزابشان دچار نوعی محافظه کاری شده و همین امر باعث شد آنها تحت هرشرایطی برای انتخابات اسفند 98 لیست دهند، آنها هنوزهم به این معتقد هستند که در هر شرایطی نباید از صحنه انتخابات غایب باشیم چرا که این موضوع را عملا به معنای حذف جریان اصلاحطلبی نه فقط درامروز بلکه در آینده میدانند».
محمد علی وکیلی نیز با طرح «نئواصلاح طلبی» به ایسنا گفت: « عناصر گفتمان اصلاحطلبی مخدوش شده به حدی که جامعه تکلیفش را نمیداند که صدای اصلاحطلبی کدام صداست، صداهای مختلفی به نام اصلاحطلبی پژواک پیدا کردند و مشخص نبود کدام یک منطبق بر گفتمان اصلاحطلبی هستند. اثر این هرج و مرج و بلبشو در انتخابات مجلس یازدهم خود را نشان داد. البته اینها معلول علت مهمتری است و آن این که جریان اصلاحات سالهاست دچار ابهام در راهبرد است؛ آیا میخواهد درون نظام باشد یا بیرون نظام؟ اصلاحطلبی درون حاکمیت است یا مدنی؟ اصلاحطلبی در مرز اپوزیسیون است یا پوزیسیون؟ ما تکلیفمان را با این راهبرد مشخص نکردیم. برخی در چارچوب اپوزیسیون انتظار عملکرد پوزیسیون دارند که ناشدنی است. برخی به نام نقد اصلاحطلبی در حاکمیت فیگور اصلاحطلبی مدنی را میگیرند ولی نتوانستند به لوازم آن پایبند باشند.درواقع چشمانداز مبهمی وجود دارد که با این ابهامات عجیب و غریب امکان فعالیت با این شکل و شمایل نیست».
اختلافات موجود در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بعد از شکست این جریان در انتخابات مجلس شورای اسلامی یازدهم بیشتر شده است و حالا برخی از گروهها و نیروهای سیاسی خواهان انحلال و از کار افتادن آن هستند. در این بین استعفای موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات از عضویت در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گمانهزنیها را برای پایان کار این شورا بیشتر کرد و در محافل خبری و سیاسی بازتاب بسیار یافت و مورد تحلیل قرار گرفت.
با این حال او روز گذشته در گفتوگو با «ایرنا»، وضعیت جسمی خود را دلیل استعفایش اعلام کرد. در هر صورت این روزها شاهد اخباری از تغییر و تحولات و همچنین لزوم بازبینی در رویکردها خصوصا در جریان اصلاحات شاهد هستیم. نقطه شروع این تحولات شاید به نقدهایی برگردد که از این روزها از سوی خود اصلاحطلبان در رابطه با عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان مطرح میشود. درواقع سه نوع نگاه و رویکرد نسبت به ادامه کار این شورا وجود دارد. برخی معتقدند که این شورا عملکرد قابل قبولی داشته است و با اصلاحاتی جزئی در آن از ادامه کار شورا دفاع میکنند.
در مقابل عدهای دیگر بر اصلاحاتی اساسی و ساختاری بهخصوص در بخش مدیریتی آن تاکید دارند. گروه سوم اما بر این باورند که عمر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با این روند و رویکرد به پایان رسیده است و باید ساختار جدید جایگزین آن شود. پیش بینی می شود اصلاح طلبان با طرح تغییرات ساختاری، حرکت به سمت مواضع رادیکال تر را دنبال می کنند موضوعی که معتقدند با وجود اصلاح طلبان میانه رو همچون عارف امکان عملیاتی شدن ندارد. در این میان امکان گذار از خاتمی همچنانکه غلامحسین کرباسچی نیز بدان اشاره کرده است دور از ذهن نیست.