به گزارش دیدار مدیا؛ روزنامه شرق در گزاشی با اذعان به ریزش پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان نوشت: « ناامیدی بخش بزرگی از جامعه از نیروهای سیاسی ناشی از بحرانهای اقتصادی است؛ چنانچه اعتراضات دیماه 96 و آبان 98 هم شاهد مثال این مدعاست. بنابراین شاید این سخن که اصلاحطلبان باعث ناامیدی مردم شدهاند چندان دقیق نباشد زیرا بخش اعظم مشکلات اقتصادی در حیطه عملکرد دولت است؛ دولتی که در عین حال که مورد حمایت تمام اصلاحطلبان بود اما شاید بیش از همه نیروهای حزب کارگزاران از رویکارآمدن حسن روحانی حمایت میکردند و حتی تا همین اخیر هم به این حمایت ادامه میدادند. از سوی دیگر مشکل ثابت و تاکنون لاینحل ردصلاحیتها هم مسئله دیگری است که مانع ورود حداکثری و اثربخش اصلاحطلبان به قدرت رسمی میشود و طبیعی است وقتی نیروهای اصلاحطلب نتوانند نیروهای سرشناس خود را به میدان بفرستند، مخاطبان ایشان هم میلی به شرکت در انتخابات نخواهند داشت و شاید نپذیرند که به هر لیستی ولو یک لیست متشکل از نیروهای ناشناخته و غیراصلاحطلب رأی دهند. بنابراین در تحلیل عوامل ناامیدی انتخاباتی مردم نمیتوان نقش چگونگی نظارت را نادیده گرفت. دیگر آنکه مشکل اصلاحطلبان در تدوین برنامههای جامع و راهبردی انتخاباتی بیش از آنکه به یک شورا مربوط باشد، به ناهماهنگی موجود در میان احزاب اصلاحطلب بازمیگرد. اکنون هم که وضعیت کلی کشور به گونهای است که بسیاری از مردم درگیر مشکلات اقتصادیاند و شاید بحثهای سیاسی چه درباره اصلاحطلبان و چه درباره اصولگرایان برایشان مهم نباشد، انداختن تقصیر بر گردن چند نفر یا نقد محمد خاتمی که سالها در محدودیتهای بسیاری بوده است و حتی انتشار تصویر او هم ممنوع قلمداد میشده، بر مدار انصاف سیاسی نباشد».
مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز در واکنش یه این موضوع به روزنامه «آرمان ملی» گفت: «من فکر ميکنم مشکل کاهش مشارکت مردم را نميتوان به هيچ وجه به رويگرداني مردم از جريان اصلاحات تفسير کرد. اين مغالطه بزرگي است؛ چون اتفاقا مردم بهخاطر اينکه طرفدار و خواهان اصلاحات سازنده در کشور هستند اين رفتار را از خود نشان دادهاند. چون شاهدند که در انتخابات شرکت ميکنند اما سازوکارهاي ساري و جاري در مديريت سياسي کشور به گونهاي است که براي نهادهاي برخاسته از راي مردم مشکلسازي شده و اجازه ظهور و بروز واقعيت داده نميشود. يعني جرياناتي در کشور هستند که داراي قدرت گستردهاي هستند که براي هر چه با منوياتشان تناسب نداشته باشد، مشکل ايجاد ميکنند و اين موضوع جديد هم نيست. متاسفانه مشاهده ميکنيد که با اين پديده مواجه بودهايم و همين سياستهاي غلط و ناکارآمد و کارشکنيها و موازيکاريها باعث ناراحتي مردم شده است. بنابراين بايد اين مساله را بدين نحو تحليل کرد. اين نوعي مغالطه، فرافکني و رد گم کردن مردم است که ميگويند مردم از اصلاحات سرخورده شدهاند. مردم از اين رفتارها و برنامههاي نامطلوب و غيرسازنده ناراضي شدهاند وگرنه به طور تاريخي به دنبال اصلاحات هستند. از طرف ديگر اصلاحطلبان حتما نياز به تجديدنظر در سياستها و برنامهها دارند»
در کنار برخی از فعالان سیاسی که معتقدند پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان با ریزش شدیدی مواجه شده است و دلیل آن را ناکارآمدی ساختاری، نبود راهبرد مشخص و عدم وحدت در جریان اصلاح طلبی می دانند، برخی از رسانهها و فعالان سیاسی این جریان تلاش می کنند با رد موضوع کاهش پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان، دلیل آن را بیشتر مسائل اقتصادی و تحریم های آمریکا عنوان کنند. در این بین برخی نیز بر عملکرد ضعیف دولت یازدهم با توجه به انتساب این دولت به جریان اصلاحات را مورد تاکید قرار می دهند. در هر صورت اصلاح طلبان برای داشتن رویکرد رادیکال تر که به نظر می رسد در آن نقش اصلاح طلبان میانهرو به کمترین حد خواهد رسید، تلاش می کنند دست به تغییرات ساختاری و بنیادین در درون این جریان بزنند که پیش بینی می شود حضور و تاثیر اصلاح طلبان رادیکال و طیف چپ در این جبهه تقویت شود.