به گزارش دیدار مدیا؛ در گزارش فرهیختگان آمده است: «رائفی پور بر پنهانکاری آیینها متمرکز بود و میکوشید از آنچه او نماد فرقههای مختلف بهخصوص فراماسونری میدانست، رمزگشایی کند. او با این سخنرانیها، لذت حل کردن یک معما یا انجام یک تردستی و ظاهر کردن یک خرگوش از درون کلاهی را که بهنظر خالی میآمد، به مخاطبش میچشاند. واحد موسیقی، واحد کشاورزی و امنیت غذایی، واحد خانواده، واحد نرمافزار، واحد دشمنشناسی، ساخت سلاح و پرینتر سهبعدی و سامانه پاداسکای تنها بخشی از فعالیتهای موسسه مصاف ایرانیان با مدیریت علیاکبر رائفیپور است که تحتعنوان فعالیت در حوزه مهدویت و دشمنشناسی شکل گرفته است».
در ادامه گزارش فرهیختگان آمده است: «مگر میشود بدون اشراف کامل بر یک موضوع و شناخت نظاممند آن، مدعی شناخت تهدیدهای آن شد؟ میبینیم رائفیپور همان منهج فکری را که در فراماسونشناسی داشته، به تحلیل دیگر حوزهها تسری داده و با همان ابزار وارد این معرکهها شده است. در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... نیز دیگر از نظر او مسائل چندبعدی و پیچیده نیستند ...دعای کذب درباره وکالت، شر مطلق ساختن از پزشکی و خیر مطلق ساختن از طب اسلامی، تئوری سد کرخه، تناقض درباره سخنرانی های او درباره چین که یک بار چین خوب و یک بار چین بد است، حسود و نفهم خواندن منتقدان، نشانه شناسی های اشتباه ظهور، ادعای غیرواقع پیش بینی داعش همه مواردی است که نویسنده ها در این دو مقاله به آن اشاره کرده اند».
در همین خصوص کانال تلگرامی مکتوبات نوشته است: «رائفی پور جوان بیست و چند ساله دهه هشتاد با آن شخصیت رمزآلود که دوست داشت از خود چهره ای پیدا و پنهان به تصویر بکشد و با سخنرانی ها پرده از علائم ويژه و غریب شیطان پرستانه و فراماسونری در فیلم ها و موسیقی های غربی بدهد حالا دیگر برای همه شناخته شده است. تناقضات، کاستی ها، سخنرانی های جنجالی که مروج گفتمان خشونت پروری است، ادعاهای بی سند و مدرک و همه حواشی پیرامون او بر آنان که بی تعصب می اندیشند روشن است. منصفانه اش اما این است که رائفی پور در این سالها رویه هایش بعضا اصلاح شده و با گذشت ایام و بالا رفتن سن اندکی پخته تر شده است و بعضا از آن فضای رمز آلود به سوی آرمانگرایی و عدالت خواهی اندک حرکتی کرده است. انتقاد البته کلید موفقیت است و امید است که او این انتقادات را با سعه صدر بخواند و در پی اصلاح بیشتر بر آید».
امتداد نیز در گزارشی با تیتر « شوری آش رائفیپور، صدای اصولگرایان را درآورد» نوشت: «روزنامه فرهیختگان یک پرونده ویژه در ارتباط با علی اکبر رائفیپور منتشر کرده است که بی اغراق میتوان گفت کمتر چیزی را در مورد او از قلم انداخته است. این پرونده علی القاعده باید در حمایت از او منتشر میشد اما اینگونه نیست. نویسندگان (و طبیعتا گردانندگان این پروژه) قصد دارند تا او را که اخیرا از چارچوب خود خارج شده، به حالت اول بازگردانده و به او حالی کنند، به اندازه پروبالش باید بپرد. برای فهم این زاویه باید به زمان انتخابات بازگشت. آنجا که رائفیپور مدعی میشود که از او خواهش کردند که لیست انتخاباتی ارائه نکند. این ادعا آنقدر بزرگ هست که بزرگان پشتپرده سیاست اصولگرایان تلنگری به او بزنند تا بفهمد اگر تا امروز یکهتازی میکرد، برای این بود که آنها اجازه دادند. در این پرونده مطالب زیادی در مورد او میخوانیم. فرهیختگان معتقد است که او با وجود ادعای خواندن درس حوزوی اما مقدمات آن را هم نمیداند. در جای دیگری میگوید او حتی مشخص نیست مدرک تحصیلیاش از کجاست و در نهایت در چه سالی فارغ التحصیل شده است. این روزنامه این بخش را با عنوان «استاد در هالهای از ابهام» منتشر می کند. این روزنامه ادعاهای او در مورد انحصار کانون وکلا را «ادعای کذب» میخواند. این روزنامه همچنین به سخنرانی او در شب عاشورا پرداخته. سخنرانیای که در مورد ازدواج دختر خردسال و مردی جوان بود که فیلم آن تابستان 98 منتشر شد و بحثهای زیادی برانگیخت. نویسندگان این پروژه معتقدند که او همه چیز را به حوزه خیر و شر کشیده و همه چیز را سادهسازی میکند. فرهیختگان تعمدا نامه رائفیپور به تتلو را به یادش می آورد که نوشته بود: «به حالت غبطه میخورم نه فقط از این جهت که مظلوم واقع شدهای، بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص حق از باطل گشتهای!»
همپوشانی برخی اصحاب رسانه در روزنامه فرهیختگان با فعالان جریان عدالتخواه این شائبه را مطرح کرده حملات پیشآمده نسبت به علیاکبر رائفیپور طی یک برنامه ریزی درون جریانی شکل گرفته است. این در حالی است که برخی کاربران اصلاحطلب توییتر بر این باور هستند که سخنان و اقدامات وی مورد قبول مسئولان امنیتی و نظامی کشور نبوده و در نهایت پروژه حذف وی از رسانهها کلید خورده است.