به گزارش دیدار مدیا؛ از زمان شیوع کرونا در ایران و جدال توئیتری سخنگوی وزارت بهداشت با سفیر چین در تهران، رسانه های مستقر در لندن کوشیده اند تا نشان دهند، ایران عملا به مستعمره چین بدل شده است. ایران اینترنشنال در گزارشی با عنوان « نمایش قدرت سفیر چین در تهران؛ شعار بربادرفته «نه شرقی، نه غربی» نوشته است: « آیا جمهوری اسلامی میتواند ادعا کند در سیاست خارجیاش استقلال کامل دارد؟ پاسخ مثبت به این پرسش در واقع نکته کانونی چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی است که کسب استقلال را دستاورد انقلاب اسلامی میداند. مصداق اینکه اینک ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی دولتی مستقل است بهوفور در سخنان رهبر کنونی و پیشین جمهوری اسلامی دیده میشود. آنها دولت قاجار را مرعوب روسیه، رضا شاه را دستنشانده انگلیس و محمدرضا شاه را نوکر آمریکا میدانند. «استقلال» به معنایی که در چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی از آن اراده میشود عبارت است از «سلطهناپذیری» و «دولت مستقل» در معنایی که جمهوری اسلامی اراده میکند در برابر «دولت مستعمره» نیست.
در ادامه این گزارش آمده است: « اگر گذرمان به وزارت امور خارجه بیفتد، میبینیم که بر سردر آن شعار «نه شرقی، نه غربی» نقش بسته است. این شعار از بنیادیترین شعارهای دوران انقلاب بود. در این شعار، رهایی از سلطه شرق و غرب بهطور یکسان مطرح شده است. بنا بر مفاد این شعار، تا هنگامی که کشوری تحت سلطه کشور دیگری، چه غربی چه شرقی، قرار گیرد، کشوری مستقل تلقی نمیگردد. به عبارت دیگر، تمام اهمیت استقلال سیاسی یک کشور در آن است که بهطور «متوازن» در روابطش «سلطهناپذیر» باشد. با این حساب، آیا جمهوری اسلامی اینک نظامی سلطهناپذیر است؟ جمهوری اسلامی بهوضوح در دشمنی با آمریکاست. ادبیات سیاسی انقلاب پر است از شعار «مرگ بر آمریکا». این در حالی است که پس از استقرار جمهوری اسلامی، جز در سالهای اول، در سیاست خارجیاش مطلقا هیچگونه مخالفتی با روسیه و چین دیده نمیشود. این وضعیت پیش از انقلاب برعکس بود. در آن دوران، باب نقد ایدئولوژی و رفتار چین و شوروی مفتوح بود اما رسانههای رسمی مطلقا اجازه نقد آمریکا را نداشتند. به عبارت دیگر، نظام پادشاهی و نظام جمهوری اسلامی هر دو گرفتار «تبعیض در دشمنی» بودهاند؛ یکی در موضع دشمنی با مسکو بهنفع واشینگتن بود و دیگری در دشمنی با واشینگتن بهنفع مسکو و پکن است.»
ایران اینترنشنال می نویسد: « در اثبات این مدعا که در جمهوری اسلامی، کسی اجازه نقد و اعتراض به مسکو و پکن را ندارد میتوان دهها مثال آورد. همین بس که هرگز دیده نشده است علی خامنهای انتقادی، ولو اندک، از سیاست چین و روسیه کرده باشد. این رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی بهویژه با برگزیدن سیاست «نگاه به شرق» شدت بیشتری گرفت. مستند کردن این ادعا بحث مستوفایی میطلبد. در اینجا، تنها به یک نمونه بسنده میشود. برای درک وادادگی سیاسی جمهوری اسلامی به چین همین بس که تصور کنیم اگر بهجای چین، آمریکا منشا شیوع این ویروس بود و اگر بهجای چین، اندک تردیدی درباره دادههای آماری آمریکا وجود داشت، تاکنون چه جاروجنجالهایی که علیه آمریکا به پا نشده بود. اما نوبت به چین که میرسد، همان اندک انتقاد نرم سخنگوی وزارت بهداشت هم تحمل نمیشود. برای باور اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی متوازن نیست همین بس که به یاد آوریم مطلقا هیچیک از مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون به رفتار فوقالعاده خشن دولت چین با مسلمانان اویغور اعتراض نکردهاند. این وضعیت عینا در مورد روسیه نیز صدق میکند.»
در این گزارش «ایران اینترنشنال» با طرح این موضوع که تاکنون رهبر معظم انقلاب برخلاف انتقاد از آمریکا و غرب، هیچ اظهارنظر انتقادی در خصوص دولت روسیه و چین نداشتند، تلاش می کنند رویکرد ایران در مقابل آمریکا را یک تقابل ایدئولوژیک عنوان کند که منافع اقتصادی برای جمهوری اسلامی مهم نیست و آنچه برای حاکمیت مهم است تقابل با ایدوئولوژی آمریکا و غرب است. رسانههای ضدانقلاب با طرح این ادعا که استقلال ایران در سالهای اخیر به واسطه همکاری با چین و روسیه خدشهدار شده است، سعی در هدایت افکار عمومی به سمتی هستند که حاکمیت را برای مذاکره با آمریکا تحت فشار قرار دهند.
در باب زیر پا نهادن شعار نه شرقی نه غربی نیز باید ذکر کرد که شعار یاد شده در ابتدای انقلاب و جهت عدم وابستگی به هیچ یک از دو بلوک شوروی و آمریکا بود. از سال 1991 و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، عملا نظام دو قطبی فروپاشیده و وارد عصر جدیدی از یکه تازی آمریکا در جامعه بین المللی شده ایم.
نکته حائز اهمیت دیگر درپرداختن به جدال توئیتری فوق آنکه، درزمان حاضر و با وجود تشدید فشارهای همه جانبه آمریکا و بی تفاوتی اروپایی در پایبندی به تعهدات برجامی شان، چین تنها کشوری بوده که علاوه بر خرید نفت از ایران، به میزان چشمگیری به تحریم های وضع شده از سوی آمریکا پایبند نبوده است. از زمان شیوع کرونا در ایران نیز هیچ کشوری به میزان چین از حمایت ننموده است. رسانه های یاد شده با پرداختن به مسئله فوق بر آنند که علاوه بر باز کردن باب احتمالی گفتگو با آمریکا، روابط نسبتا مساعد میان تهران با پکن را نیز شکرآب نمایند.